نفس دوست

دلشکسته

من و دنیای من
نفس دوست

نفس دوست

بادها رقص کنان رقص کنان می آیند//دشت ها در هیجا در هیجان می آیند

تا کجا باید با چشم به راهی سر کرد//عشقت آتش زده بر دفتر شعرم برگرد

جمعه ها بی توهمه ساکت و مبهم طی شد//روزهایم همه ماتم زده باغم طی شد

بیت بیت از تو سرودم همه ی دفتر را//خط به خط از تو نوشتم غزل دیگر را

شاعر از دست تو افتاد قلم بردارش//به کف هرچه تغزل ,به غزل بسپارش

شعر هروقت که بی چیز شدی یارتو بود//دست بسپاربه پرواز کبوتر وارش

سهم تو ازنفس دوست همین یک خط است//سهمت ازرویت تصویرتغزل بارش

واژه هایت همه موسیقی حسرت دارند//شعر تو پرده به پرده غزل دیدارش

(آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست//هرکجا هست خدایا به سلامت دارش)

تا سحرشاعربیدار تو را اندیشید//شعر هم رفت سر دایره ی تکرارش

تا کجا باید با چشم به راهی سرکرد//عشقت آتش زده بردفتر شعرم برگرد

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 1 / 4 / 1392برچسب:,ساعت13:25توسط مروارید |